♥خاطرات من...♥

ساخت وبلاگ
اگر راهی داشت که من خدارا شاهد میگیرم هر روز به دیدنت میومدم... قلب من مونده در کنار کودکی که ارزوهایش هرچند ساده خیلی دور هستند.برای ارزوهای قشنگت امیر شاد و خندون من گریستم.برای دانشگاهی ک میگی صندلیش رزرو تو هست من گریستم...برای تولد دو ماه بعدی که قراره تو ر ♥خاطرات من...♥...ادامه مطلب
ما را در سایت ♥خاطرات من...♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3gisufandoghii4 بازدید : 26 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 9:41

فلانی پیام داده از درو دیوار حرف زده اخر سر میگه ی چیز میگم ببخشیدا من دو سال پیش شما رو دیدم خوشم اومده...اسمتونو نمیدونم...رشتتونو نمیدونم....ترمتونو‌ نمیدونم...کلا هیچی نمیدونم...باهم اشنا شیم? خب من چی بگم? عشق کجا رفته تو این دنیا?!!

♥خاطرات من...♥...
ما را در سایت ♥خاطرات من...♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3gisufandoghii4 بازدید : 20 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 9:41

غمگین ترین چیز در دنیا شاید فقر فرهنگی است...زمانی که مردم تا این حد محدود و دارای مشکلات ریز و درشت اند غمگین میشوم که میشنوم به فلانی بگو با دوستهایش به کافه نرود‌...چه دلیل داره خانوم شوهر دار از این کارها کند? و اه از نهاد من بلند میشود...فقر فرهنگی شاید بدترین دردهاست...

♥خاطرات من...♥...
ما را در سایت ♥خاطرات من...♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3gisufandoghii4 بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 9:41

من عوض میشم....همینجا ب ثبت رسید تا یادم بمونه....خدایا به امید مهربونی خودت....

خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است....

چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است....

و این رنج باید کم بشه ببخشید گیسوی درونم:(

♥خاطرات من...♥...
ما را در سایت ♥خاطرات من...♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3gisufandoghii4 بازدید : 9 تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1396 ساعت: 23:11

گندترین حس دنیاست که ندانی تصمیمات زندگیت در اینده تو را خوشحال میکنند یا غمگین...نگذارید کسی حرفای خوب در گوشتان بخواند زیرا یک روز به خود میایید و میبینید دوست ندارید حرفهای او را از زبان کسی دیگر بشنوید در صورتی ک خبری نیست...لعنت ب تمام قانونهای دنیا....که یک نفر را لایق دیگری نمیکند...

♥خاطرات من...♥...
ما را در سایت ♥خاطرات من...♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3gisufandoghii4 بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 13 ارديبهشت 1396 ساعت: 21:36

لطفا ازدواج نکنید مگه با عشق بخدا بدبخت میشید زندگی بقیه رو هم نابود میکنید خب:(دلم میپوکه واسه ازدواجهای بد....خدا نصیب نکنه...

♥خاطرات من...♥...
ما را در سایت ♥خاطرات من...♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3gisufandoghii4 بازدید : 7 تاريخ : چهارشنبه 13 ارديبهشت 1396 ساعت: 21:36

میترسی از اینده? نسبت به اغلب ادم های دورت بی اعتمادی? از دنیای بزرگ شدن میترسی? از تنهاییت میترسی? از اینکه اونا دنیاشون این همه با دنیای ساده تو متفاوته میترسی? از اینکه نتونی عالی پیش بری میترسی? از اینکه خوشبخت نشی میترسی? از اینکه پشیمون شی میترسی? نترس.....خدا بزرگه.گیسو مطمئنم خدا هواتو داره.نا امید نشو...گیسو خدا قلب تو رو میبینه و دنیای تو واسش ساده نیست...اون دنیای تو رو با دستاش محکم میگیره گیسو...خدایا کمکم کن کم نیارم منو از همه ادمهای بد و متفاوت دور کن:*

♥خاطرات من...♥...
ما را در سایت ♥خاطرات من...♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3gisufandoghii4 بازدید : 28 تاريخ : چهارشنبه 13 ارديبهشت 1396 ساعت: 21:36

چقدر خوب میشد من و تو با هم قدم میزدیم.من تمام حرفهای خودم را با خنده برایت تعریف میکردم تو هم احتمالا خیلی با دقت گوش میدادی و میخندیدی یا شاید میگفتی هومممم جالب بود یا شاید غر میزدم ک فلان برگه را گم کردم اه  و تو میگفتی فدای سرت...میدانی این رویا کاملا دست یافتنی بود.و کاملا غیر ممکن.چقدر من دلتنگ اتفاق های ممکنی هستم که با دستهای خودم غیر ممکن کردم.و چقدر تو بد بودی که غیر ممکن مرا ممکن نکردی.چقدر ما بهم مدیون شدیم....خدا کمک ما کند رفیق...

♥خاطرات من...♥...
ما را در سایت ♥خاطرات من...♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3gisufandoghii4 بازدید : 11 تاريخ : چهارشنبه 13 ارديبهشت 1396 ساعت: 21:36

زندگی سخت و غمگین و ترسناک و بی رحم و نامرد است که مادر ۳۹ساله تو دخترک ۱۹ساله ریزه میزه و شوهر تو مرد بیچاره را و تو پدر مهربان را گرفت.عزیزم چشم من از غم تو دخترک که دست مادرتو میبوسیدی و کاری جز این از تو بر نمیومد و چشم گریون تو پدر خیس شد.اما قلبم در هر لحظه یاد اوری این رفتن به درد خواهد آمد.زندگیتون با دستهای خدای بزرگ بچرخه....زیبا بچرخه...بی درد.... من نه غمگینم نه افسرده...من هم عاشق نوش ♥خاطرات من...♥...ادامه مطلب
ما را در سایت ♥خاطرات من...♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3gisufandoghii4 بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 13 ارديبهشت 1396 ساعت: 21:36

ماشین پیچید جلو من و من اشتباه وارد ی مسیر دیگه شدم و فقط دیدم که ماشین ها دارن از رو به روی من میان.من که فقط ایستادم و گریه کردم.مرسی راننده مهربون که ماشین منو اوردی تو مسیر اصلی و مرسی از همه اونهایی که بوق بوق نکردن و منو درک کردن.نمیتونم عمق ترسو استرسمو بگم.فقط بگم‌مردمو زنده شم....خدایا هیچ وقت واسم دیگه پیش نیار:*

♥خاطرات من...♥...
ما را در سایت ♥خاطرات من...♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3gisufandoghii4 بازدید : 12 تاريخ : چهارشنبه 13 ارديبهشت 1396 ساعت: 21:36